آشنایی با تعاریف دانشگاه + بهترین دانشگاه در ایران چیست ؟
آشنایی با تعاریف دانشگاه + بهترین دانشگاه ایران
دانشگاه را در فرهنگهای لغت این گونه تعریف کردهاند: نهادی برای آموزش عالی که سه ویژگی اصلی دارد:
دانشکدههایی در رشتههای گوناگون دانش
تسهیلاتی برای پژوهش استادان و دانشجویان
رتبههای آموزشی که به دانشجویان و استادان داده میشود.
گفته میشود که قدیمیترین نهادی که به دانشگاههای امروزی شباهت بیشتری داشت، حدود شش و نیم سده پس از برپایی آکادمی افلاطون (که در باغ آکادامه و دره آکادموس آتن گشایش یافت) فعالیت میکرد. دانشگاهها بر حسب علومی که در آنها تدریس میشوند، بر دو نوع هستند:
دانشگاههای جامع
دانشگاههای تخصصی
دانشگاه در تمام سطوح علمی گوناگون (کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا) و رشتههای مختلف مدرک دانشگاهی ارائه مینماید.
تاریخ
با توجه به تعریفی که از دانشگاه ارائه میشود در مورد اینکه کهنترین دانشگاه دنیا کدام بوده بحث و جدلهای بسیاری وجود دارد. اما به قطع یقین، چنین مرکز آموزشی در تمدنهای باستانی شرق شکل گرفتهاست. اگر دانشگاه را یک موسسه دانشجویی فرض کنیم، آکادمی افلاطون قدیمیترین دانشگاه در غرب بودهاست و سند تاریخی هم بر این ادعا وجود دارد. واژه لاتین "universitas" ابتدا در عصر یونان باستان و روم احیا شد و به کمک آن تلاش میکردند ویژگیهای آکادمی افلاطون را شرح دهند.[نیازمند منبع] اگر دانشگاه را تنها یک موسسه آموزش عالی فرض کنیم آنگاه میتوانیم دانشگاه شانگیانگ در چین را که پیش از سده ۲۱ قبل از میلاد گشایش یافته بود، قدیمیترین دانشگاه بنامیم؛ مشروط بر اینکه افسانه نباشد. دانشگاه قسطنطنیه (در عهد امپراتوری بیزانس) در سال ۸۴۹ میلادی به دستور قیصر بارداس (نایب السلطنه امپراتور میخائیل سوم) احیا گردید. این دانشگاه با داشتن فعالیتهای پژوهشی و آموزشی، حفظ خودگردانی و استقلال آکادمیک عموماً به عنوان نخستین موسسه آموزش عالی با ویژگیهای دانشگاهی امروزی شناخته میشود.
آموزش در دانشگاه نالاندا در ایالت بیهار در هند در قرن ۵ پیش از میلاد برپا بوده و به دانش آموختگان آن مدرک دانشگاهی اعطا میشدهاست. سومین دانشگاهی که به تازگی ویرانههای آن را یافتهاند، دانشگاه راتناجیری در اوریسا است. دانشگاه الازهر در قرن دهم در قاهره در کشور مصر گشایش یافت.
شهرهای باستانی تکشاشیلا نالاندا، ویگراماسیلا و کانچیپورا در هند باستان مراکز بسیار مشهور آموزشی در خاور بودهاند که از سراسر آسیا دانشجو داشتهاند. به ویژه نالاندا که مرکز معروف دانشگاهی بوداگرایی بوده و لذا هزاران اندیشمند و دانشجوی بودایی را از چین، شرق آسیا، آسیای مرکزی و آسیای جنوب شرقی جذب کرده و در کنار آن دانشجویان بسیاری از ایران و خاورمیانه را در خود جای داده بود.
در آن زمان اعطای مدرک دانشگاهی چندان مرسوم نبود ولی موسسات آموزش عالی باستانی در چین آکادمیهای (شویان)، یونان، (آکادمی) و ایران نیز وجود داشتند.
مدرسه در سال ۳۸۷ قبل از میلاد توسط فیلسوف یونانی افلاطون در مجاورت آتن بانام آکادیموس تاسیس گردید و به دانشجویان خود فلسفه ریاضیات و ژیمناستیک آموزش میداد و گاهی به عنوان دانشگاه در نظر گرفته میشود. دیگر شهرهای یونان با موسسات آموزشی قابل ملاحظه شامل کوس (سرای هیپوکراتها) که آموزشگاه پزشکی داشت و هودز که آموزشگاههای فلسفه داشت، میباشند. موسسه کلاسیک بعدی موزه و کتابخانه اسکندریه است که از شهرت بسیاری برخوردار بودهاست.
موسسات دانشگاهی شبیه به دانشگاههای مدرن در ایران و جهان اسلام نیز قبل از الازهر وجود داشتهاند. درچین باستان چند موسسه آموزش عالی وجود داشت که تقریباً نقشی همانند با دانشگاههای جهان باختر را ایفا کردهاند. چنین گفته میشود که در قرن ۲۱ پیش از میلاد در چین موسسه آموزشی عالی با نام شانگیانگ تاسیس شده (شانگ به معنی عالی و برتر و یانگ به معنی مدرسهاست) که موسس آن شون (از ۲۳۵۷ تا ۲۳۰۷ ق. م.) در عصر یویو میزیستهاست. ممکن است مراکز آموزش عالی بر مدرسه امپریال مرکزی موسوم به پیونگ در زمان سلسله ژو (۱۰۴۶ تا ۲۴۹ قبل از میلاد)، تایخو در سلسله هان (۲۰۲ ق. م. تا ۲۲۰ پس از میلاد) و گوزیجیان در سلسله سوی تاثیر فراوانی گذاشته باشد. تاریخ دانشگاه نانجینگ به تاسیس آموزشگاه سلطنتی نانجینگ درسال ۲۵۸ باز میگردد و دانشگاه سلطنتی نانجینگ به نخستین موسسهای تبدیل شد که ترکیب آموزش و پژوهش را در ۵ دانشکده در سال ۴۷۰ ارائه میکرد. در هر سلسله فقط یک آموزشگاه سلطنتی مرکزی وجود داشت که آن نیز همیشه در مقر حکومت بود و بالاترین سطوح علمی را در آن ارائه میدادند. همچنین نوع دیگری از موسسات آموزشی موسوم به آکادمیهای شویوان از قرن هشتم به بعد در عصر حکومت تانگ به وجود آمدند. این مراکز عموماً به صورت خصوصی اداره میشدند و دولت به برخی از آنها کمک میکرد. هزاران شویواندر چین فعال بودند و مدارک تحصیلی آنها با هم تفاوت داشت. ازمیان شویوانهای پیشرفته میتوان یولو شویان و بایلدونگ شویان را به عنوان مرکز آموزش عالی در نظر گرفت. در کشور چین باستان تمام امور امپراطوری را به مقامات تحصیل کرده و با سواد میسپردند و در زمان سلسله سوی (۵۸۱-۶۱۸) برای ارزشیابی و انتخاب افراد حکومتی یک آزمون برگزار میشد.
در عصر کارو لینجیان، چارلیماگن نمونهای از آکادمیها را به نام آموزشگاه کاخ یا scola palatina در آخن واقع در آلمان امروزی تاسیس کرد. دانشگاه دیگری که امروزه آکادمی برکساگاتا نام دارد در سال ۷۹۸ توسط یکی از رهبران کارولینجیان تاسیس شده بود. دانشگاه در منطقه نویون که امروزه در خاک فرانسه واقع شده قرار داشت. به طور کلی میتوان گفت که هدف اندیشمندان، اشخاص طبقه بالا، روحانیون و خود چارلیماگن این بود که کل جامعه به طور خاص، و فرزندان اشراف به طور عام آموزش ببینند تا شیوه مدیریت زمینها و حفاظت از سرزمین خود را در برابر تجاوز و استفاده نادرست فرا گیرند. نخستین دانشگاه اروپایی قرون وسطی دانشگاه ماگنورا در قسطنطنیه بود (که امروزه در استانبول ترکیه قرار دارد). این دانشگاه درسال ۸۴۹ در زمان سیطره امپراتوری بارداس و میخائیل سوم تاسیس شد و پس از آن در قرن نهم دانشگاه سالرنو، در سال ۱۰۸۸ دانشگاه بولونیا (ایتالیا) و در سال ۱۱۰۰ دانشگاه پاریس در فرانسه (بعداً با دانشگاه سوربن ادغام شد) بنا شدند. بسیاری از دانشگاههای قرون وسطی تحت سیطره کامل کلیسای کاتولیک و پاپها بودند. در اوایل قرون وسطی بیشتر دانشگاههای نو از مدارس و آموزشگاههای پیشین منشعب شدند به ویژه اینکه گرایش زیادی برای تبدیل شدن به مراکز آموزش عالی داشتند. بسیاری از مورخین معتقدند این دانشگاهها تداوم همین علائق معابد به تحصیل بودهاند.
در اروپا مردان جوان پس از پایان تحصیلات در مقطع سوم (مقدمات گرامر، کلام و منطق) و مقطع چهارم به ادامه تحصیل در دانشگاه میپرداختند و در رشتههای گرامر، منطق، هندسه، مثلثات، ریاضیات، موسیقی و نجوم درس میخواندند.
در مالی (غرب آفریقا) دانشگاه اسلامی سنکور (در سال ۹۸۹) تاسیس شد ولی فاقد مدیریت مرکزی بود؛ در واقع این دانشگاه از مجموعهای از دانشکدههای مستقل تشکیل شده بود که هر یک توسط یک اندیشمند یا استاد اداره میشدند. کلاسها در فضای باز مساجد یا اماکن خصوصی تشکیل میشدند. موضوعات اصلی تدریس عبارت بودند از قرآن، مطالعات اسلامی، حقوق و ادبیات. درکنار آنها دروس پزشکی و جراحی، نجوم، ریاضیات، فیزیک، شیمی، فلسفه، زبان و زبانشناسی، جغرافیا، تاریخ و هنر هم ارائه میشد. دانشجویان درکنار درس، زمانی را هم به آموزش اخلاق و بازرگانی اختصاص میدادند. اماکن تجاری مدرسه دورههایی را در مورد تجارت، قالیبافی، کشاورزی، ماهیگیری، بنایی، کفاشی، خیاطی و دریانوردی ارائه میکردند. گفته میشود که آزادی فکری دانشگاههای غربی تحت تاثیر دانشگاههایی مانند سنکور و قرطبه (اسپانیای مسلمان) بودهاست. حفظ قرآن و آموزش زبان عربی برای دانشجویان الزامی بود. زبان رسمی تدریس در دانشگاه و همچنین زبان بازرگانی تیمبوکتو زبان عربی بود. به جز تعداد کمی دست نوشته به زبانهای سونگای و دیگر زبانهای غیر عربی، تمام ۷۰۰۰۰ نسخه باقیمانده از آن عصر به زبان عربی هستند. (بنیاد الفرقان در لندن یک فهرست ۵ جلدی ازاین آثارمنتشر کرده که در کتابخانه احمد بابا موجود است.)
دانشجویان این دانشگاه نیز همچون سایر دانشگاههای اسلامی از سراسر دنیا پذیرش میشدند. در حدود قرن ۱۲ بود که این دانشگاه ۲۵۰۰۰ دانشجو را در شهری ۱۰۰۰۰۰ نفری در خود جای داده بود. این دانشگاه به خاطر استانداردهای بالا و سختگیری در پذیرش دانشجو مشهور بود.
آینده
آینده دانشگاههای امروزی به صورت ساختمانی سنتی از خشت و گل به چند دلیل در هالهای از ابهام قرار دارد. یک موسسه اروپایی یا مسیحی ویژه نخبگان در حرکت به سوی مدل آموزشی همگانی مشکلات قابل توجهی داشتهاست. این مدل باید به دنبال افزایش سطح کیفی پرورش نخبگان و دستیابی به حقایق عینی باشد. استنلی آرونویتز در مطالعه دانشگاههای آمریکا پس از جنگ جهانی دوم («کارخانه دانش») میگوید که دانشگاههای آمریکا تحت تاثیر مسائل مربوط به اشتغال، فشار بر دانشگاههایی که زمین آنها موقوفهاست، و بی توجهی سیاستمداران و عدم آگاهی دانشگاهها از نیازهای جامعه بودهاند. به صورت نظری تر بیل ریدینگز (مرحوم) در مطالعه ۱۹۵۵ خود با عنوان "ویرانی دانشگاه هاً تصریح میکند که دانشگاههای جهان به طور ناامید کنندهای در اثر جهانی سازی و بیارزشی تعالی بوروکراتیک تغییرکردهاند. وی معتقد است که دانشگاهها به زندگی مصرف گرایانه و ویرانگر خود ادامه میدهند تا ما به فکر آموزشهای پیشرفته فراملی بیفتیم که فراتر از مسائل ملی و سازمانی حرکت میکنند.
جنبش در حال گسترشی به نام دانشگاه عصر سوم (U3A) شکل گرفتهاست که شامل گروههای کوچک، مستقل و خود مختار از اندیشمندان بازنشسته و دیگر کسانی است که برای خودشان مطالعه میکنند؛ این دانشگاهها خیریه هستند وهیچ گونه مدرک یا گواهی نمیدهند: دانشگاه به شکل باستانی، یعنی مجموعهای از اندیشمندان. دامنه مطالعات U3A فراتر از محدوده دانشگاه هاست و شامل اغلب رشتههای فیزیکی و ذهنی است که برای افرادی که در «عصر سوم» زندگی خود قرار دارند مفید است.
کاربردهای محاورهای
واژه «دانشگاه»
از نظر کلامی ممکن است به یک مرحله در زندگی فرد اطلاق شود: «وقتی در
دانشگاه بودم...»؛ در ایالات متحده اغلب از واژه «کالج» استفاده میشود:
«وقتی در کالج بودم...».(برای اطلاعات بیشتر به مقاله کالج، تفاوت کاربرد
در آمزیکا و بریتانیا مراجعه کنید.) در استرالیا و نیوزلند واژه دانشگاه را
به اختصار یونی (uni) میگویند که اخیراً در میان جوانان بریتانیایی هم
متداول شدهاست. در نیوزلند و آفریقای جنوبی نیز از لفظ ورسیتی (varsiry)
استفاده میشود که در قرن ۱۹ در انگلستان رایج بودهاست. امروزه در ایالات
متحده عموماً از واژه «دانشگاه» برای اشاره به موسسهای استفاده میشود که
از چند دانشکده برخوردار است و طیف گستردهای از مدارک تحصیلی عالی را به
دانشجویان میدهد (حتا اگر فاقد برنامههای تحصیلی در مقطع دکترا باشد) و
موسسات کوچکتر که مدارک کارشناسی و کاردانی اعطا میکنند، «کالج» نامیده
میشوند. (به کالجهای عمومی مراجعه کنید). با این وجود برخی دانشگاههای
قدیمی تر آمریکا مانند بوستون کالج، دارتموث کالج و کالج ویلیام و مری بنا
به دلایل تاریخی لفظ کالج را برروی نام خود حفظ کردهاند، اگر چه مدارک
دانشگاهی عالی متعددی اعطا میکنند. از سوی دیگر بسیاری از کالجهای کوچکتر
وجود دارند که صرف نظر از محدودیتهای برنامهها و مدارک تحصیلی قابل عرضه
خود، خود را «دانشگاه» معرفی میکنند. طبقهبندی کارنگی، موسسات دانشگاهی و
کالجهای ایالات متحده را بر اساس آمار مدارک عرضه شده توسط آنها متمایز
میسازد. این طبقهبندیها عبارتند از: I (دکترا)، IIA (کارشناسی ارشد)،
IIB (کارشناسی)، III (موسسات دوساله با رتبه آکادمیک)، IV (موسسات دوساله
بدون رتبه آکادمیک). یک دانشگاه «واقعی» موسسهای است که در طبقهبندیهای I یا IIA قرار میگیرد.